قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

هواداری خدا

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۴:۵۳ ب.ظ
میخوام درمورد هواداری خدا حرف بزنم

اصلا هواداری خدا یه طور دیگه ست

خدا خیلی خیلی با ما ها فرق میکنه

خدا یه جوری تنهات میکنه که فقط اونو داشته باشی

تنهایی ای که حتی  در بین مردم باشی ،

کنار نزدیکان

آشنایان

رفقا ،

به این نتیجه  میرسی که داشتن هیچ کس به شیرینی داشتن خدا نیست

نه اینکه من شیرینی داشتن خدا را چشیده باشم ، نه نه !

من نتیجه عکس گرفته ام ،

بدون خدا زندگی تلخ است.

نصیحت میکنم خودم و شما را به چسباندن خودمان به خدا

یعنی هرطور شده

به هر زجر و بدبختی

به هر میزان ناز کردن خدا .

اصلا راه دور نرویم و سخن دراز نشود ،

خدا معشوق است و ما باید عاشق او باشیم ،

یعنی این عشق:

کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می‌شود

چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می‌شود

خیلی فانتزی و شاعرانه شد نه ؟ 

خب آخه راهی جز فکر کردن به این راه وجود نداره ! داره؟

هرچند همین الان که شما این پست رو میخونید و من می‌نویسم ،

خدا عاشق ماست! باور کنید ، یعنی باید امیدوار باشیم که باشد

اگر نباشیم تلخ میشود کام‌مان

همین.

ینی الان شعار زدگی صدوجب از کلم زده بالا ، همین مطلب چند روزه داره خاک میخوره تو وبلاگ ، بعد من ادعای عاشقی خدا رو دارم ، خاک تو سرم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۱۲

نظرات  (۴)

۱۷ آذر ۹۱ ، ۲۲:۴۲ رهپوی وصال
سلام
نه توام بلدی قشنگ بحرفی.
خلیل بو مهلی مره من فکرش.
خیلی خوبه که به این باور رسیدید
سلام.من هم به این باور رسیدم
من خدایی دارم که داشتنش جبران همه نداشتنهاست..
یا رفیق من لا رفیق له
سلام

جواب کامنتتون رو زیر کامنت خودتون دادم، البته الان پست شما هم تقریبا همون مفهومه حرف منو داره منتها من ذهنم در هم بر همه از اولش یه چی مینویسم اخرش به یه جای دیگه ختم میشه، یعنی در حین فکر کردن نتیجه گیری میکنم و راهش عوض میشه، ان شاالله مطلب بعدیم در مورد یه چیز خیلی خیلی باحال و جالبه اما حیف که نمیشه کامل بیانش کرد.

ضمنا از قدم رنجتون ممنون
به مادر گرامتون سلام مخصوص ما رو برسونید، بگید شیرینی این درس هرگز از یادم نمیره!

التماس دعای فرج
یا حق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی