قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد فیلم» ثبت شده است

تلاش انسان برای کشف حقیقت هیچوقت تمامی ندارد!

نمایش زندگی ترومن همین خط بالا را اثبات میکند!

اینکه در یک نمایش زندگی! کنی اما در نهایت بتوانی این نمایش را پیروزمندانه تمام کنی واقعا کاری بس سنگین است!

وقتی فیلم به این صحنه رسید من واقعا متاثر شدم:

زمان انتخاب ترومن برای شکستن دنیای خود برای رسیدن به علاقمندیهایش!

چند لحظه بعداز زمانی که از طوفان کنترل شده! نجات پیدا کرد و چند دقیقه بعد به انتهای جهان خود رسید...

حتی این سکانس هم تاثر برانگیز بود:

زمانی که ترومن از همه دل کنده بود(گرچه به کسی دل نبسته بود) و فقط به فکر صاحب همین عکس بود(که بصورت عجیبی این تصویر را میسازد چرا که صاحب این عکس طبق تصمیم کارگردان نمایش از زندگی ترومن خارج میشود اما نمیتواند آن را بقول خود ترومن از ذهن و قلبش بیرون کند!)

عشق هم در غرب مقدس است و هم در شرق

هم در شمال و هم در جنوب

عشق همه جا مقدس است!

دلم اجازه نمیدهد این را ننویسم :

مَن مَات من العشق فقد مَات شهیدا


منم دلم میخواهد از نمایش زندگی بزنم بیرون! بروم فقط ببینم و بشنوم

بدون هیچ محدودیتی

ترومن اعتقاد نداشت در کل "دنیا" خاصیتش همین است

محدود است ، اصلا بخاطر همین است آدمی دلتنگ میشود

چونکه جوابگوی دل آدم نیست

ترومن خدا میخواست ، عشق میخواست

چرا که صاحب هستی فرموده است: وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّ‌وحِی

اما خب عشق خود را در زنی دید که مدت کوتاهی با آن در ارتباط بود

همین هم برای ترومن کافی بود!

اما خدا!؟

برای من میخواهی چکار کنی؟

من خودم برای خودم میخواهم چکار کنم؟...


یاعلی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۱ ، ۲۰:۰۲
سیدخلیل
سلام

دو نکته:

1- آدمی در تلاش است تنها نباشد ، یک تلاش بی انتها

2- حتمن فیلم آقا یوسف رو ببینید!


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۱۸
سیدخلیل
سلام

من در همین ابتدا از خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی عذر خواهی میکنم

چون که من اطلاعات کمی در مورد شخصیت مورد علاقه ام ندارم با این وجود اشعارش را با تموم وجود میخوانم

البته من از ارنست همینگ وی هم شرمنده ام ولی نه به اندازه ی حافظ

نه به این دلیل که همینگ وی نویسنده فرانسوی ست و حافظ شاعر ایرانی

به این دلیل که حافظ ، حافظ و همینگ وی ، همینگ وی است(گنگ بودن این جمله از گنگ بودن زبان نگارنده حکایت دارد)

ولی بهر حال من امشب فیلم "نیمه شب در پاریس" را دیدم

با ارنست همینگ وی ، پابلو پیکاسو ، اسکات فیتزجرالد ، گرچرد استاین ،زلدا فیتزجرالد ، کول پورتر ، کلود مونت ، سالوادور دالی ، لوییس بونوئل ، من ری  و ...

آشنا شدم و فقط آشنا شدم

اما هنوز کلی انسان فرهیخته رو سراغ دارم که اصلا نمیشناسمشون

و فقط دوست دارم  باهاشون آشنا بشم!

مثل: سعدی ،مولوی ، عطار ،خواجوی کرمانی ، بوعلی سینا ، شیخ بهایی ، ملاصدرا ، کمال الملک ، مرتضی آوینی ، جلال آل احمد ،سیمین دانشور و ...


گرچه این دو لیست قابل مقایسه نیستند ولی بهر حال جای بسی تامل دارد ، حداقل برای خودم

حداقل برای آشنایی با مشاهیر ادبی ایران و جهان!!!


فیلم نیمه شب در پاریس داستان یک مرد ...

اصلن دلم نمیخواد در مورد فیلم حرف بزنم ، برید خودتون نگاش کنید

فقط کارگردانش وودی آلن هست

زمان در انتخاب افراد چقدر تاثیر گذار است!!!

I find her extremely alluring
The problem is that other men
great artists - geniuses -
also find her alluring
and she finds them
...So, there's that


A man in love with a woman
from a different era

.I see a photograph

.I see a film

.I see an insurmountable problem

...I see

...a rhinoceros


.اون رو خیلی دلربا می بینم
میدونین، مشکل اینجاست که مردای دیگه، هنرمندای بزرگ، نابغه ها هم اون رو دلربا می بیننش.
... و اون (ادریانا) هم اونا رو پیدا میکنه پس

مردی که عاشق زنی از یک دوره ی متفاوت شده

.من یک عکس رو میبینم -
.من یک فیلم میبینم -

.منم این رو یک مشکل حل نشدنی می بینم

.من یک... کرگدن می بینم


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۴۰
سیدخلیل
دو فیلم رستگاری در شاوشنگ(1994) و پاپیون(1973) رو هم چند وقت گذشته دیدم!

رستگاری دیالوگ های بسیار شسته و تمیزی داشت! ، پاپیون پر از استقامت!

هردو فیلم در ستایش آزادی ساخته شدند!


بازی تیم رابینز در رستگاری با مکمل خودش مرگان فریمن بسیار خوب کار شده بود!


در پاپیون هم استیو مک کویین و داستین هافمن مکمل بودند ولی نه به اندازه تیم و مورگان در رستگاری!



البته این دو فیلم فاصله ی بیست سالهای با هم دارند

ولی وجه مشترک این دو فیلم "تفکر" است!

تفکری که به زعم ما مسلمانان ، بهتر از هفتاد سال عبادت است!

تفکر برای رسیدن به آزادی ، به هدف ، به اینکه قلب انسان نباید سنگ شود!

البته باید توجه داشت که هدف، بسیار بسیار مهم است!

بسا مثل تیم رابینز به اندازه طول 5 تا زمین فوتبال در لوله فاضلاب سینه خیز رفت اما به هدف نرسید!(هرچند او به هدفش رسید)


گرچه آزادی بدون "امید" معنا ندارد!

امیدی که استیو مک کویین در تمام طول عمرش به آن فکر میکرد!

در سکانس آخر فیلم پاپیون که نهایت ناامیدی را برای یک بشر میرساند ، میبینیم:

استیو مینشیند لبه صخره !

به این فکر میکند که چرا قایق مانندی را که ساخته بود ، موج دریا نابودش کرد!.

به موج ها نگاه میکند! ، نگاه میکند و نگاه میکند...

درنهایت متوجه میشود آن موج "یک موج اشتباهی" بوده!

و همین باعث آزادی او پس از سالهل اسیر بودن میشود!.


آیا ما هم به اشتباهات زندگیمان اینطور نگاه میکنیم؟


سخن دراز میشود اگر بخواهم همه ی سکانکس های این فیلم ها را ، دیالوگ به دیالوگ بررسی کنم


اما در نتیجتاً انسان هیچ وقت نباید ناامید شود!:

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَ‌فُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّ‌حْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ‌ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِیمُ ﴿٥٣

بگو: «اى بندگان من -که بر خویشتن زیاده‌روى روا داشته‌اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مى‌آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۵۲
سیدخلیل
سلام

امرو زفیلم تلالو یا(The Shining) رو دیدم

ژانر وحشت

به کارگردانی استنلی کوبریک!

ساخته 1980

فقط تو کف بازی این پسر شش ساله موندم!

توضیحی ک خود IMDB در مورد نقش دنی میده:


Danny Lloyd was selected for the role of Danny Torrance in Stanley Kubrick's The Shining (1980) because of his ability to concentrate for extended periods of time. Because of his age (6) and the genre of The Shining (1980) Danny was closely guarded by Kubrick during filming and didn't know it was a horror film until several years later. Despite his notoriety and his famous line "Redrum! Redrum!" Danny made only one more film and stated that he wasn't interested in an acting career.

البته اگه منم نمیدونستم دارم چ نقشی رو بازی میکنم ، بهتر از این میشد :دی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۰۲
سیدخلیل
سلام

تماشای خالی یک فیلم به دل آدم نمیچسبه

بهتره یه چیزی مثل یادگاری(همون نقد) از آدم بجا بمونه!!

فیلم وی برای انتقام(V for Vendetta) فیلمی ست انگلیسی درمورد انقلابهای مردمی و حکومتهای ظالم!!!

روز 5 نوامبر 1605 مردی میخواست مجلس شورای انگلیس را منفجر کند!

اما دستگیر شد و اعدام!!!.

حالا سال 2006 باز یک مرد اما با یک نقاب میخواهد با انفجار مجلس کشور انگلیس آن آرمان را تحقق بخشد.

مردی که از یک زن همجنسگرا !! تاثیر گرفته و توانست فرد دیگری را نیز به مثابه خود متاثر کند تا به هدف خود برسد!

نکات برداشتی بنده:

1- نقش مهم صدا و سیما ملی در هر کشور

2- انقلابی ماندن و زنده نگه داشتن عقاید با حذف عناصر ضد انقلابی

3- اذعان تکرار شدن وقایع یکسان تاریخ برای آدمهای مختلف در صورت منفعل بودن در مقابل شرایط

4- ریشه دواندن فشاد حتی در روسای مذهبی جامعه

5-ارائه یک فرد همچنسگرا به عنوان شخصیتی که میتوان آنرا به عنوان یک الگو پذیرفت!!!.

6- نقد صریحانه آمریکا

7- اعتراف به وجود قرآن کریم

البته هر فیلم در نگاه نقادانه احتیاج به تماشای دوبار یا بیشتر دارد!.

جمله ای که قابل تامل بود از نظر من:

یاد گرفتیم آرمانها رو بیاد بیاریم نه آدمها رو
چون یه آدم ممکنه از بین بره
ممکنه که دستگیر و کشته شده باشه


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۰ ، ۱۸:۴۵
سیدخلیل
سلام

چند شب پیش فیلم درخشش ابدی ذهن بی آلایش رو دیدم(ترجمه عنوان پست).

ساخته سال 2004 آمریکا ، به کارگردانی میشل گاندری (متولد فرانسه) هست.

با بازی جیم کری(کمدین معروف غرب) و کین وینسلت(ستاره زن فیلم تایتانیک)

جمله ای که رو خود پوستر فیلم نوشته اینه:

شما میتونید کسی رو از ذهنتون پاک کنید ، اما حذف کردن اون از قلبتون داستان دیگری دارد.

فیلم در مورد پاک سازی ذهن افراد از بعضی اشخاص خاص است که خودشون با تمایل پیش دکتر میرن(دکتری که خودش ، ذهن یکی از نزدیکانش رو پاک کرده) ، اعتراف میکنند و البته صداشون هم ضبط میشه!!!.

جمله ای که خودم میتونم از این فیلم نتیجه بگیرم اینه :

خاطرات آدمی غیر قابل حذف اند!!!

نکته جالب فیلم اینجاست که خود کارگردان با فلش بک هایی که تو فیلم نشون داد جمله فوق اعتراف میکنه

مثلا یکی از دیالوگهای بین جول(جیم کری) و کلمنتاین(وینسلت) اینه:

کِلم:می تونم یه تیکه از مرغتو بردارم؟

...

جول:همینجوری برداشتیش بدون اینکه وایسی جوابتو بدم
       خیلی خودمونی بود
        انگار خیلی وقته عاشق همیم


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۰ ، ۱۴:۴۲
سیدخلیل