قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آقوی همساده» ثبت شده است

در فکر فلسفه وجودی آقوی همساده هستم
واقعا چه شخصیتی ازش درست کردن
یه دیالوگ که هر روز چن بار تکرارش میکنیم و بهش میخندیدیم:

آقای مجری: جالبه ایشون به مشکلاتشون میخندن
آقوی همساده:(درحال خندیدن) نه نه من له له هستم ، از تو داغونم!!!


اصلا دیگه به این دیالوگ نمیخندم

چون واقعا به مشکلات خندیدن کاری بس دشوار است!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۲:۴۶
سیدخلیل