قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

دست‌نوشته‌های نه چندان معتبر یک انسان؛ انسان نه ، یک آدم

قطعه‌ای از بهشت

می‌گفت: "روزی قطعه زمینی در خراسان محل رفت و آمد ملائک می شود."
گفتند: "کجا؟"
گفت: "در طوس."
به خاک که سپردندش، آن جا شده بود قطعه‌ای از بهشت.
فرشته ها می‌آمدند ، می‌رفتند.

* به نقل از کتاب " آفتاب هشتمین " اثر "لیلا شمس"

آیاتی از قرآن کریم

یک جرعه شعر

کتابهایی که خوانده‌ام

فیلم‌هایی که دیده‌ام

عکس‌هایی که گرفته‌ام

Instagram

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمضان نوشت» ثبت شده است

سلام. یک سال دیگر نیز گذشت...

این‌که در شب قدر چه بخواهیم، خود چالش کمی نیست تا اینکه توقع برآورده شدن‌ش را داشته باشیم. 

بنظرم اصل، همان دانستن «چه خواستن» است وگرنه تسهیل هدف و رسیدن به خواستن خود به‌خود انجام می‌شود.

حضرت عطار می‌فرماید:

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

امیدوارم در انتخاب راه و اهداف‌مون اشتباه نکنیم.

یاعلی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۳۸
سیدخلیل

قرآن به من و شما نصیحت می‌کند پندپذیر باشیم:

وَلَقَدْ یَسَّرْ‌نَا الْقُرْ‌آنَ لِلذِّکْرِ‌ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ‌ (قمر 17و22و32و40)

پندپذیری از خودش ،

نه یک بار بلکه چهار بار در سوره مبارکه قمر مستقیما بیان می‌کند.

لطفا پندپذیر باشیم !



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۲
سیدخلیل

سلام

رمضان‌الشریف آمد و ما دوباره برحَسَب چرخش روزگار به مهمانی خدا دعوت شدیم. و البته هنوز به خدا نرسیدیم...

چرا نخورن و نیاشامیدن را در تمام این 16ساعت تحمل می‌کنیم ؟

برای اینکه خدا گفته ؛ خدا حرام کرده!

چرا همین‌که بعد از افطار جرعه‌ای آب مینوشی ، تمام سختی این 16ساعت فراموش‌ت می‌شود؟

برای این‌که به حلال خدا دست‌ یافتی!


نویسنده به خود متذکر می‌شود: مطمئن باش در پی هر حلالــی آرامشی هست و عذابی در پی هر حرامــی!

نویسنده به شما متذکر می‌شود: لطفا! خواهشا! حلال خدا را به حرام آن نفروشید. حداقل کم! نفروشید.

پ.ن1: رمضان‌الکریم بر شما مبارک؛ دعا کنیم شامل "اللهم اغن کل فقیر" شویم!

پ.ن2:اللهم ارزقنا رزقاً حلالا طیبا.

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۲۰:۱۰
سیدخلیل
رمضان نوشت:

بعضی ها در رمضان الکربم غذای جسمشان تامین نشد اما چنان روحشان تامین شد که به شرط حیات! تا سال آینده شارژ هستند.

آنچنانی ابصار خود را فروبستند که تا یکسال دلخوشند به تحقق وعده های الهی !

آنچنانی زبان خود را کنترل کردند که تا یکسال دلخوشند به تحقق وعده های الهی!

اما حیف ؛

بعضی ها روحشان تامین نشد ،

یعنی زخمشان خوب نشد که هیچ ، تازه تر شد . چرا که در این مهمانی دست خالی آمدند و دست خالی تر برگشتند.

سید حمیدرضا برقعی در قبله مایل به تو میگوید:

زخمی ام ، التیام میخواهم

التیام از امام میخواهم...


دل نوشت:

بسی رنج بردم از این گنگی زبان! از بی شرحی صدر ، از میسر نبودن کارم .

حکمت دیر گره گشایی از زبان را نمیدانم ، شاید دانستن حکمتش معادل با همان شرح صدر باشد.

.

.

.

باز مانده ام چه بگویم ، بازمیگردم به همان نقطه اول : رب شرح لی صدری

همین.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۲۶
سیدخلیل